متن سخنرانی آقای توتونچی1: مبانی مالیات
مستحضرید که همه دولت بعد از فلسفه شکل گیریشان که باتوجه به دیدگاه و آرمانهایی که آن جامعه برای خودش تبیین می کند دولت ها شکل می گیرند که یک سری وظایفی را برعهده می گیرند که عموماً جنس این وظایف به صورتی است که اشخاص و افراد که غیر ماهیت دولت نه تمایلی دارند و نه رغبتی و نه قدرت اعمال و انجام این وظایف را دارند.
یکی از این پایه های شکل گیری دولت ها این است که بیایند یکسری وظایف حاکمیتی و وظیفه ذاتی خودشان را انجام دهند. در دنیای مدرن و با پیشرفت جوامع بشری دولت ها برای انجام این رسالت خودشان نیازمند منابع پایدار هستند چراکه فقط با منابع پایدار امکان برنامه ریزی وجود دارد تا خط مشی و سیاست های مد نظر قوای حاکم شکل بگیرد. کشور ما هم مثل همه کشور ها از این قاعده مستثنی نیست یک دولتی دارد یکسری وظایفی را طبق قانون دولت برعهده دارد و برای انجام این قوانین نیازمند منابع و درآمد پایدار است.
مختصات کشور ما با همه کشوره های دیگر یکسان است اما از اینجا که چه منابعی پایدارند و چه منابعی می توانند دولتها را در برنامه ریزی مدام و مستمر یک ثبات و نظمی داشته باشد ما جز کشور هایی هستیم که یکسری منابع خدادادی اصطلاحا باداورده مثل نفت داریم و در این موضوع تامین مالی دولت ماهیتا با کشور های دیگر فرق داریم. یک گروه از کشورها هیچیک از این موهبتهای خدادادی را ندارد یا خیلی محدود است و آن دولتها برای تامین منابع مالی خودشان متوسل به یکسری ابزار دیگری شده اند.
یکی از مهم ترین و موثرترین این ابزارها مالیات است و در کشورهایی که منابع تامین مالی دیگری ندارند این ابزار کاملا کارآمد مثمر ثمر موثر و ماهیتاً از بحث تامین منابع خارج شده و دارند از این بعنوان یک ابزار بعنوان اعمال حاکمیت استفاده می کنند.
کشور های نفتی مثل ما بخاطر اینکه زیاد احساس نیاز نشده و برای برنامه ریزی های مستمر و نیاز های روزمره دولتها و تامین منابع و وظایف حاکمیتی شان یکسری منابع خدادادی در اختیارشان بوده به این ابزار فکر نکردند لذا به کارکرده های دیگر این ابزار مثل سیاستگذاری و جهت دهی هم اصلا فکر نکرده اند.
لذا ما نظام مالیاتی را در کل شاکله نظام اقتصادی تا اینجا بعنوان ابزار تامین بخش ناچیزی از درآمدهایمان آنهم اگر شد شد و اگر نشد نشد، چون یکسری درآمدهای بی حساب کتاب و پایدار و فراوان در اختیار دولت هست که اصلا نیازی به این برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها نمی بیند .
اما در این چند سال اخیر بنا به دلایل متعدد درآمدهای ناشی از منابع خدادادی ما محدودشده و طبعا داریم مثل کشورهایی می شویم که این منابع را ندارند یا حتی بعضی شان مثل نروژ دارند اما در کنار آن به یکسری درآمدهایی با ویژگیها و پتانسیل های خاص که در خدمتتان عرض خواهم کرد فکر کرده اند و نظام مالیاتی متشکلی دارند. ما الان براین موضوع متمرکز شدیم که در ادبیات اقتصاد بخش عمومی بحثی داریم که دولتها می توانند برای خودشان از ذی نفعانی که فعالیت های مولد انجام میدهند وسود کسب میکنند و از محل آن منابعی را تحت عنوان حقوق عمومی و حقوق دولتی در اختیار دولت قرار دهند.
ما آمدیم سراغ نظام مالیاتی خودمان دیدیم نظام مالیاتی نه به لحاظ ساختار وتشکیلات -که حرفه شما مدیریت دولتی هاست- و نه به لحاظ اهمیتش در کل نظام اداری سیاسی کشور آن وجه غالب مشخص را ندارد که بتواند عملکرد مثبت از خودش نشان بدهد. لذا برای همین بحث من یک سری سر فصل ها را انتخاب کردم که نظام مالیاتی ما باید چه ویژگی هایی را داشته باشد تا بتواند آن کارکرد اصلی را انجام دهد و الان ما درچه وضعیتی داریم و از نقطه مطلوب چه انحرافی را داریم.